۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

از آشپزی تا اندروید

پریروز مهکامه و علیرضا رو دیدم. رفتم خونشون عید دیدنی. چه ناهاری خوردم. دست پخت مهکامه معرکه است. ایرانی ها اینجا آشپزی رو در حد استادی می دونن. اینو بارها تجربه کردم. داییم محمود، خانومش مهناز، سارای آرش، پانته آ ،علی جنت پور،‌ فریماه و هرکه دستپختش رو خوردم، واقعا آشپزیشون معرکه بوده. با اینکه مواد غذایی اینجا طعم نمونه های مشابه در ایران رو نداره، ایرانی ها خوب غذا رو عمل می یارن. انگار یک مامان بزرگ رفته همه چیز رو صبح زود از تره بار خریده و سر فرصت غذایی پخته که یادت بمونه.

در کنار تنوع مزه هایی که با غذا های مختلف تجربه می کنی طعم غذا های ایرانی یک چیز دیگه است. بیام ایران باید کمی آشپزی یاد بگیرم. شهریار، سحر و پسر خوشتیپشون، راستین بعد از دیدن قسمت اول سریال پایتخت خداحافظی کردن و رفتن خونه خودشون. با علیرضا و مهکامه رفتیم یک پارک بزرگ که اسمش رو نمی دونم، شمال غربی تورنتو. هوا عالی بود. برف و یخ داره کم کم تموم می شه و هوا بهتر می شه...

آرزو و بردیا تا هفته دیگه تورنتو هستن. ماءالشعیر، پسته، بال و پوتینی. مهمون آرش برادر آرزو بودیم. خوش گذشت. هر چی می گذره هوا بهتر می شه و از وزن و حجم لباسهایی که باید بپوشی کم می شه و تو می تونی راحت تر بری شهر رو بگردی.


چند روزیه که اندروید می نویسم. نه فقط واسه دلم. واسه اینکه کارم گیر کرده. باید کمی بتونم برای موبایل کمی کد بنویسم. برای پروژه فوق لیسانسم باید یک اپلیکشن کوچیک بنویسم که اطلاعاتی رو آماده کنه و به سرور بفرسته...

قبلا برای اپل (آی او اس) سعی کردم. خوب بود ولی حوصله ام رو سر برد. خدا رحمت کنه استیوجابز رو. خیلی محافظه کار و انحصار طلب بود. اندروید با همه ولنگ و وازیش به هر حال متن بازه و دست و پای آدم رو نمی بنده.  یادگرفتن فناوریهای جدید بهترین قسمت زندگی کاری ما جماعت برنامه نویسه. اینجا برای یادگرفتن همه چیز مهیاست. یعنی اگر بچه های ایران به این پهنای باند بی فیلتر و آزاد دسترسی داشتن واقعا بهترین برنامه های دنیا رو می ساختن. سرعت اینترنت مجانی توی کافه ها از سریعترین اینترنت های گرون قیمت تهران، بارها بالاتره.

از همه بهتر اینه که کم کم چهره اون لوگوی فیلترینگ داره از یادم می ره. فلسفه فیلترینگ رو نفهمیدم. اگر کسی دنبال چیزی خلاف مثلا یک عکس یا فیلم غیر مجاز باشه که خیلی صبور و با حوصله بالاخره پیداش می کنه و دانلودش می کنه. اگر کسی دنبال رفتن به سایتهای خبری غیرمجاز هم باشه بالاخره با حوصله این کارو می کنه. ولی وقتی که تو داری کد می نویسی و عجله داری بدونی مشکل چیه و چطور می شه حلش کرد، و چندین صفحه رو با هم باز می کنی به امید اینکه جواب رو پیدا کنی ( گاهی تا ۵۰ صفحه) و احتمالا جواب توی یکی از اوناست و یه دفعه می بینی صفحه فیلترینگ با کمال لجبازی یک بیلاخ تقدیمت می کنه... و تو حوصله هم نداری که به در و دیوار بزنی... فحش می دی، نفرین می کنی، ... خلاصه به قول صمد، فیلترینگ خر است.

فکر می کردم بلیط برگشتم ساعت ۱۱ شبه. دیروز فهمیدم ساعت ۱۰ شبه. کلی خوشحال شدم. برای یکساعت!!!. عجله ای دارم برای برگشتن که نمی دونی.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر